کد خبر: 1314325
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۳:۲۰
نظر و گذری بر خاطرات نوانتشار صادق آهنگران
یاد‌ها و یادمان‌هایی از «حماسه‌خوان خمینی» اثری که هم اینک در معرفی آن ســــخن می‌رود، در بردارنده یاد‌ها و یادمان‌های حاج‌صادق آهنگران نغمه خوان ایثار و شهادت در دوره جنگ تحمیلی است.
 سمانه صادقی

جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن ســــخن می‌رود، در بردارنده یاد‌ها و یادمان‌های حاج‌صادق آهنگران نغمه خوان ایثار و شهادت در دوره جنگ تحمیلی است. این مجوعه ازسوی محمدمهدی بهداروند تدوین یافته و «کتاب جمکران» آن را روانه بازار نشر کرده است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب، به نکات پی آمده اشارت برده است: «حاج صادق آهنگران از جمله رزمنده‌های خوزستانی است که با صدای پرصلابت و شعر‌های حماسی شناخته می‌شود و از رزمندگان و پاسداران دفاع مقدس است. کتاب با خاطره حاج‌صادق آهنگران از اولین حماسه‌خوانی در جماران شروع و به مرور به دیگر ابعاد زندگی حماسه‌خوان خمینی می‌پردازد. این کتاب در ۱۹ فصل تدوین شده و دو فصل پایانی کتاب با عنوان در رثای یاران و از چشم یاران، شامل یادداشت‌های حاج‌صادق آهنگران در مورد دوستان و همرزمان و فصل بعدی، یادداشت‌های دوستان و شخصیت‌ها در مورد ایشان است. دکتر محمدمهدی بهداروند نویسنده کتاب حماسه‌خوان خمینی، مؤلف ده‌ها عنوان کتاب با موضوع ادبیات پایداری و دفاع مقدس بوده است. از جمله کتاب زندان‌الرشید با موضوع خاطرات رئیس ستاد ششم نیروی زمینی سپاه که یکی از مهم‌ترین آثار در زمینه تاریخ دفاع مقدس ایران محسوب می‌شود و در بخش مستندنگاری هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، به‌عنوان اثر برگزیده انتخاب شد از جلمه آثار ایشان است....» 
در بخشی از این خاطرات، آهنگران خاطره نخستین نوحه خوانی خویش در محضر حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در جماران را اینگونه روایت کرده است: «برای نوحه‌‏خوانی، لحظه‌‏شماری می‌‏کردم. چند لحظه بعد باز حسین روی شانه‌‏ام زد و گفت: آماده هستی؟ با خنده گفتم: از اهواز که حرکت کردیم، من آماده هستم... و برای این لحظه خدا را شکر می‌‏کردم. اصلاً باورم نمی‌‏شد که من صادق آهنگران، روزی بدون احمد، علیرضا، مجید و سایر شهدا در تهران، جماران، خدمت امام نوحه‌‏خوانی کنم و از آنها نام ببرم. لحظات برایم به‌سختی می‌‏گذشت، ولی چاره‌‏ای نبود و این تقدیر الهی بود. ۱۰ دقیقه بعد در حالی که جمعیت به امید دیدار امام ساکت و آرام نشسته بودند، حسین به سراغم آمد و گفت: سریع برو جلو و نوحه‌‏ات را بخوان! سعی کردم آرام باشم و با اعتمادبه‌نفس نوحه‌‏ام را بخوانم. شوخی نبود. در قلب ایران و در محضر مرد قدرتمندی همچون امام باید نوحه می‌‏خواندم. آقای محمدعلی انصاری که فاصله زیادی با من نداشت، اشاره کرد و صدا زد: برادر بفرمایید شروع کنید. پاهایم به‌سختی توان راه رفتن داشت. چند قدم جلو رفتم تا پای میکروفن را پیدا کردم. تمام جمعیت چشم شده بودند و مرا نگاه می‌‏کردند. ساعت ۹:۴۵ بود که پشت میکروفن ایستادم و در حالی که چفیه دور گردنم را باز می‌کردم، آماده خواندن شدم. صدایی از بین جمعیت بلند شد: برای سلامتی امام‌خمینی و شادی روح شهدا، به‌خصوص شهدای خوزستان بلند صلوات بفرست. صدای صلوات بلند شد و من در حالی که نفسم را به‌راحتی بیرون دادم، سربند نوحه‌‏ام را خواندم‌:‌ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود 
 لاله‌های سرخ پرپرگشته ایران درود.»

برچسب ها: آهنگران ، کتاب ، خاطرات
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار